پنجمین کتابی که خواندیم چتر تابستان بود، از لیزا گراف؛ هفتهی پیش و جمعهشب، تحلیلش کردیم. فاطمه نعمتی در وبلاگش، از کتابهای کودک و نوجوانی که در قرنطینه خوانده و میخواند، حرف میزند و مینویسد. دنیای بچهها جادویی و زیباست. و ادبیاتشان هم میتواند اثرگذار و درخشان باشد.
چتر تابستان، یک رمان نوجوانانه و یا حتی بزرگسالانه است. آنی ریچاردز دهساله به طور وسواسگونهای از بیماریها و مرگ میترسد. یک خراشیدگی کوچک دست، ممکن است چرک کند تا آنجا که مجبور شوند دستش را قطع کنند و او بمیرد. علت بیخوابیاش احتمالا بیماری بیخوابی آفریقایی است البته دکتر یانگ هم باید تایید کند. و تب، بیشک نشانهی بیماری ابولا است. در این صورت کسی نمیتواند نجاتش دهد. چیزهای تهدیدکنندهی دیگری هم وجود دارند که او باید حواسش را جمع کند تا گرفتارشان نشود. مثل تصادف با دوچرخه، البته بی دوچرخه هم ممکن است این اتفاق بیفتد. برای همین است که او همیشه کلاه ایمنی سرش میکند. یا حتی یک هاتداگ. او وصیتنامهاش را اینطور شروع میکند: « من، آنی ریچاردز، در صورتی که از بیماری تب زرد یا هر چیز خطرناک دیگری بمیرم، تمام وسایلم را به این افراد میدهم...» در حالی که بزرگترهایش سعی دارند به او بفهمانند که افسرده شده، خودش باور دارد که فقط محتاط است. این کلمه را هم از لغتنامهی دکتر یانگ یاد گرفته یعنی کسی که مراقب مشکلات و خطرات احتمالی است!
آنی دختر باهوشی است و به جزئیات خیلی دقت میکند. مثلا میتواند تشخیص دهد که نگاه اطرافیان به او، نگاه برادرمرده است یا یک نگاه معمولی. راستی در همسایگی آنها، یک خانهی عجیب هم وجود دارد. یک خانهی خیلی عجیب. خانهی اشباح! که ساکن جدیدش، یک خانم پیر است و...
آنی داستانش را لابلای توصیفات و تشبیهات اغراقآمیزی که فقط از یک بچهی دهساله بر میآید تعریف میکند. و دیالوگها، دیالوگهایی که تماما در خدمت داستان هستند. چتر تابستان، داستان آنی است و مواجههی او با اندوه. اندوه از دستدادن برادرش جرد.
رمان را دوست داشتم. و از هنر نویسندگی لیزا گراف لذت بردم.
• چتر تابستان
• نوشتهی لیزا گراف
• ترجمهی نیلوفر نیکزاد
• ۱۸۰ صفحه
• نشر پیدایش
• قیمت نسخهی چاپی: ۲۰هزار تومان
• قیمت نسخهی الکترونیکی در طاقچه: ۵۱۰۰ تومان
(در طاقچهی بینهایت موجود است.)
+ بهونهای به اسم "چتر تابستان"