._152_.

دق که ندانی که چیست گرفتم دق که ندانی تو؛ خانم زیبا! خواب نبینم تو را - که خواب ندارم. نخفته خواب نبیند با توام ایرانه خانم زیبا! رو که به دریا نشد صبح که خونین نشد غم که قلندر نشد ای خانم زیبا! دق که ندانی که چیست که گرفتم دق که ندانی تو؛ خانم زیبا...

 

رضا براهنی

 

گلاویژنوشت: می‌دانید؟ ما هم خیلی بدبختیم. خیلی بدختیم. شما را کشته‌اند. حالا پیداست که جنایتی رخ داده. دلمان آتش گرفت امروز. انتقام شما را چه کسی می‌گیرد؟ چه کسی جواب پس خواهد داد؟ صبح پرده‌ها افتاد و شما به آرامش رسیدید و ما ... ما حالا چه کنیم؟ با این اندوه سیاه و دست‌های خالی چه کنیم... هنوز باورم نمی‌شود... از این همه وقاحت، شرم‌ام می‌آید... دارم به آن نگهبان شب فکر می‌کنم... تا امروز گمانه‌زنی‌ها را پس رانده‌بودم. همه‌ی شواهد را انکار می‌کردم. و دعا می‌کردم که مشخص شود از نقص فنی بوده... حالا گیج و گنگم...

گلاویژ | ۲۰ دی ۹۸، ۲۳:۵۹ | نظر بدهید
لبخند ...
۲۱ دی ۹۸ , ۰۹:۵۵

واقعا چه کسی به خونخواهی این آدما بلند میشه؟ 

پاسخ :

حقیقتا هیچ‌کس... دستامون خالیه... جز لعن و ناسزا چه‌کاری از ما برمیاد...
لبخند ...
۲۱ دی ۹۸ , ۱۰:۰۳

فقط منتظرم روز تشییع جنازه برسه ...

پاسخ :

اگر بذارن برسه
^_^ khakestari
۲۱ دی ۹۸ , ۱۲:۲۷

با بذر کینه ای که توی دلمون کاشته شده چه کنیم؟

+ای کاش اخر این ماجراها هم مثل قصه های مادربزرگه،ادم های بد به سزای عملشون برسن.

پاسخ :

می‌رسن اما
این قصه سر دراز دارد!
Agnes :)
۲۲ دی ۹۸ , ۰۱:۵۰

دیدی چیکار کردن 

قبلیمون بارها زخم خورد فاطمه 

دیگه چیزی از ما نمونده، 

پاسخ :

این دیگه ضربه‌ی آخر بود مائده...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من
بالاخره یک‌روز از خواب بیدار می‌شوم و می‌بینم مرده‌ ام، و درحالی‌که آفتاب بر پرده‌های اتاق کارم می‌رقصد و هنوز کسی از مرگم باخبر نشده، دست‌نوشته‌هایم از من می‌پرسند: «ما چه خواهیم شد؟»

حسین رسول‌زاده
.
.
گلاویژ نام ستاره‌‌ای‌ ست که در شب‌های تابستان نمایان می‌شود؛ ستاره‌ی سهیل.
برای ناخدای آب‌های آبیِ قصّه‌ها. تصویر هدر از Christine Bell | پایه‌ی اصلی قالب: عرفان