._135_.هر کسی کو دور ماند از اصل خویش...

 فرشته یک‌روز در کانالش از قول مهدی صالح‌پور نوشته‌بود: «تابستان بلاگرها برمی‌گردند.»

تابستان که شد من برگشتم. جسته‌گریخته شاید، اما برگشتم. اول به خودم بعد به وبلاگم. حالا که برای خواندن وبلاگ‌هایتان، اینوریدر را باز کردم، دیدم که سپینود ناجیان هم برگشته یک‌ماه پیش. پسِ سال‌ها آمده و برایمان از خودش و کاروبارش می‌نویسد.‌ در یکی از پست‌ها از کارگاه نوشتنی که دارد برپا می‌کند نوشته و گفته که ترس از فراموشی و دلهره‌ی بی‌اعتناییِ آدم‌ها به آگهی‌اش را داشته و دیده که چطور هنوز زنده است در خاطرها و بغضش ترکیده. سپینودِ همشهری داستانِ آن‌همه سالمان. سپینودِ عزیزمان. بی‌عاطفه‌ایم اگر خوش‌آیندمان نباشد...

گلاویژ | ۱ مهر ۹۸، ۰۴:۵۲ | نظر بدهید
فرشته ...
۰۱ مهر ۹۸ , ۱۳:۰۰

کسی که گفتی رو نمیشناسم:|

ولی خوشحالم که تو برگشتی و امیدوارم که فاصله‌ی آپ‌ کردن‌هات کمتر بشه :)

پاسخ :

ایشون نویسنده و بلاگر‌ محبوبمه.‌ قبلا با مجله‌ی داستان همشهری هم همکاری داشتن:)
خودمم امیدوارم=)
فرشته ...
۰۱ مهر ۹۸ , ۲۲:۵۳

فکر نمی‌کنی زمان آن رسیده که وبلاگ‌هایی که خیلی دوست داری رو توی پیوندهات معرفی کنی تا ما هم بشناسیمشون؟ تک‌خوری تا کجا اخه؟ :دی

پاسخ :

تا حالا شده یک وبلاگ یا کانال رو انقدر دوست داشته باشی که دلت نخواد بقیه بخوننش؟ فقط مال خود خودت باشه؟؟؟ و بله متاسفانه باید اعتراف کنم که تو این قضیه خیلی بخیلم:( و خودمم کاملا به این خصلتم واقفم:|
ولی حالا که یهویی اینو مطرح کردی بذار این درخواست غیرمنتظره‌ت رو کم‌کم هضم کنم و آسته‌آسته تو خلوتم باهاش کنار بیام و درنهایت کمال سخاوتمُ خرج کنم براتون:دی
هیوا جعفری
۰۲ مهر ۹۸ , ۰۹:۰۲

پاییز که واسه وبلاگ نویسی خیلی قشنگ تره

پاسخ :

سالای قبل پاییز که می‌شد با وبلاگم هی قهرتر و قهرتر می‌شدم. امسال اما تصمیمم‌‌ اینه که باهاش خو بگیرم. شاید بقیه هم پاییز رو ترجیح بدن و برگردن:)
MIS _REIHANE
۰۳ مهر ۹۸ , ۰۷:۴۹

بازگشت چیز عجیبیست.

پاسخ :

اگر بعد از یه غیبت طولانی مدت باشه دلچسبه:) به شرطی‌ که فراموش نشده‌باشی...
احسان ‍‍
۰۳ مهر ۹۸ , ۱۶:۴۱

یقیناً فراموش شده نیستید...

پاسخ :

امیدوارم:)
Reyhane R
۰۸ مهر ۹۸ , ۱۶:۲۶

خوشحالم که برگشتی و دوباره مینویسی عزیزم‌...

پاسخ :

مرسی:)
راستی دوتا وبلاگ داری؟
سجاد عبدی
۱۱ مهر ۹۸ , ۱۳:۲۹

کام بک تبریک :)

پاسخ :

تشکر:)
Reyhane R
۱۳ مهر ۹۸ , ۱۳:۳۴

نه من همین یکی که آدرسش رو گذاشتم دارم.

چطور مگه؟

پاسخ :

راستش تو کامنت قبلی آدرست نبود با یکی از بچه‌ها که اسم مشابهی داشت اشتباه گرفتم!
این روزا میزان خطام رفته بالا!! احتمالا عوارض ناشی از بالا رفتن سنم باشه=))
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
درباره من
بالاخره یک‌روز از خواب بیدار می‌شوم و می‌بینم مرده‌ ام، و درحالی‌که آفتاب بر پرده‌های اتاق کارم می‌رقصد و هنوز کسی از مرگم باخبر نشده، دست‌نوشته‌هایم از من می‌پرسند: «ما چه خواهیم شد؟»

حسین رسول‌زاده
.
.
گلاویژ نام ستاره‌‌ای‌ ست که در شب‌های تابستان نمایان می‌شود؛ ستاره‌ی سهیل.
برای ناخدای آب‌های آبیِ قصّه‌ها. تصویر هدر از Christine Bell | پایه‌ی اصلی قالب: عرفان