کار داستان خوب پیش نمیرود. وسطای نگارش تصمیم گرفتم طرح را تغییر بدهم. همین همهچیز را بهم ریخت. کمتر از یکهفته مانده به موعد تحویل... مینویسم و همزمان ویرایش میکنم. وقت ناهار و شام حتی... اسم هم ندارد هنوز... عباس معروفی میگفت: داستان مثل بچه است. اسماش را با خودش میآورد. امیدوارم همین بشود که او گفته!
تیردخت :)
۲۶ دی ۹۸ , ۰۱:۲۳
۲۶ دی ۹۸ , ۰۱:۲۳
حس میکنم اسم داستان باید به آدم الهام بشه، یهویی میاد ..شاید تا اخرش نیاد ... یهو یه نقطه ی داستان میشینه ته دلت و تبدیلش میکنی به اسم داستان !
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
درباره من
بالاخره یکروز از خواب بیدار میشوم و میبینم مرده ام، و درحالیکه آفتاب بر پردههای اتاق کارم میرقصد و هنوز کسی از مرگم باخبر نشده، دستنوشتههایم از من میپرسند: «ما چه خواهیم شد؟»
حسین رسولزاده
.
.
گلاویژ نام ستارهای ست که در شبهای تابستان نمایان میشود؛ ستارهی سهیل.
حسین رسولزاده
.
.
گلاویژ نام ستارهای ست که در شبهای تابستان نمایان میشود؛ ستارهی سهیل.
موضوعات
پیوندها