._94_.مبارکمون باشه

جام جهانی رفتن بسیار خوشایند است اما از آن خوشحال کننده تر، شکستن این تابوی قدیمی ست که ایرانی ها کار تیمی بلد نیستند، با برنامه پیش نمی روند و بیش از متن اسیر حاشیه می شوند. تابویی که از فرط تکرار، در ذهن ما لانه کرده و به یکی از پیش فرض هامان بدل شده است.
حالا یک «تیم» از تمام فرزندان «ایران» با پیگیری یک «برنامه» دقیق و منظم، بدون درگیر شدن در «حاشیه» برای دومین بار پیاپی، با اقتدار به جام جهانی رسیده اند. ما به تیمی نگاه می کنیم که هرچند بازیکنانی دوست داشتنی دارد، اما هرگز مسحور نام ستاره ای نیست. ما به یازده نفر نگاه می کنیم که که نود دقیقه ی تمام کاری را انجام می دهند که قرار است انجام دهند. آن ها نقششان را فراموش نمی کنند، احساساتی نمی شوند، شک نمی کنند، از کوره در نمی روند، و در عین تیزهوشی و خلاقیت، گوش به فرمان می مانند. و همه ی این ها را مدیون یک نام هستیم که به ما نشان داد می توانیم تابو ها را بشکنیم، به شرطی که بپذیریم باید چیزی را در خود تغییر دهیم :جناب آقای کارلوس کی روش؛ نامی که تا سال ها به یاد خواهیم داشت.

حسین وحدانی

پی نوشت :کامنت های خصوصی رو شب جواب میدم. 
گلاویژ | ۲۳ خرداد ۹۶، ۰۲:۴۱
درباره من
بالاخره یک‌روز از خواب بیدار می‌شوم و می‌بینم مرده‌ ام، و درحالی‌که آفتاب بر پرده‌های اتاق کارم می‌رقصد و هنوز کسی از مرگم باخبر نشده، دست‌نوشته‌هایم از من می‌پرسند: «ما چه خواهیم شد؟»

حسین رسول‌زاده
.
.
گلاویژ نام ستاره‌‌ای‌ ست که در شب‌های تابستان نمایان می‌شود؛ ستاره‌ی سهیل.
برای ناخدای آب‌های آبیِ قصّه‌ها. تصویر هدر از Christine Bell | پایه‌ی اصلی قالب: عرفان